سلام و صد سلام بعد ۴ ماه باید تبریک بگم؟! تبریک به کلامت... ضمنا هر خری بالاخره از پلش میگذره. بیشتر باید برای اونور پل دعا کرد. خدا دست هممون رو بگیره
دست از سرم بردار چی از جونم می خوای؟؟؟خاموش کردم دیشب باز ... بازی تو بگو! دارم کر می شم روانی شدم آنگ تا آخر. مامان گفت کم کن. هنسفیری توگوشمممممممممممم بسه بسه بسه
یک نقطه و دو نقطه و سه نقطه و... همه ما رو مچل کردن!
چرا همه نظرات رو می بندید؟
من هیچ نظری رو نبستم!
آقای سیار ُ محمد مهدی سیاره دیگه... یعنی چی کیه؟
من نمی شناسم. راهنمایی بفرمایید.
آقای سیار ُ محمد مهدی سیاره دیگه... یعنی چی کیه؟
شرمنده ام که خنگم
سلام
خیلی لذت بخشه
چی لذت بخشه دقیقا؟
سلام
وبلاگ دانشجویان سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) افتتاح شد.
یا حق
سلام محمد حسین!
حالا فهمیدی من چرا از اون دانشگاه فرار کردم
به خاطر ...
به خاطر صاحب وبلاگی که اینجوری بیچارت کرده
من بد کردم
بیشتر به خودم
اما این حقم نبود
ما به گردن هم حق داریم
.
.
.
.
.
.
نمی دونم کی حق کی رو ضایع کرده؟!
این بابا کیه؟
سلام و صد سلام
بعد ۴ ماه باید تبریک بگم؟!
تبریک به کلامت...
ضمنا هر خری بالاخره از پلش میگذره. بیشتر باید برای اونور پل دعا کرد. خدا دست هممون رو بگیره
تسلیت بگو که تو اونور پلی و من این ور...
جا ماندیم... شاید خر ما از اون خرای خیلی خره!
نمی فهمم
بخدا نمی فهمم
رب اشرح لی صدری...
این چندمین نامه است بابا، مینویسم!؟
هرچند یادت نیست اما می نویسم
دیروز هم برگشت خورده نامه هایم
من با امید این نامه ها را می نویسم
امروز با ...
از قهرها، از آشتی ها می نویسم
خانم معلم، نمره ی عالی به من داد
او گفت: من با عشق انشا می نویسم
مادر برایم قصه ای از کربلا گفت
در نامه ام عین همان را می نویسم
او از تحمل گفت از یاسی سه ساله
از تشنگی، از صبر، دریا می نویسم
از دختری کوچک که نامش هم رقیه است
از بی وفایی های دنیا می نویسم
بابا! دلم ابری است میل گریه دارد
دلتنگی ام را از همین جا می نویسم
این نامه را هم پست خواهم کرد امروز
اما برایت باز فردا می نویسم
خیلی قشنگ بود. کردمش یک پست جدید.
سلام
/حس.
علیک سلام نقط.
قداره بند
رخصت
دست از سرم بردار
چی از جونم می خوای؟؟؟خاموش کردم
دیشب باز ... بازی تو بگو!
دارم کر می شم
روانی شدم
آنگ تا آخر. مامان گفت کم کن. هنسفیری توگوشمممممممممممم
بسه
بسه
بسه
یک نقطه و دو نقطه و سه نقطه و...
همه ما رو مچل کردن!
هرجا می رم حس می کنم دنبالم می کنن
می ترسم
من و ترس؟!
با این قد و قواره؟!
خجالت می کشم
نمی فهمم بخدا نمی فهمم
از صاحب این وبلاگ هم خحالت می کشم
خجالت از من؟
من خاک پای...
سارا جلوداریان، کاشان
چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست
جمعه هم آمد ولی آن جمعه دلخواه نیست
ما کجا و نورباران شب دریا کجا!
قطره در خواب و خیالِ جذر و مد ماه نیست
ما کجا و بارگاه حضرت خوبان کجا!
هر گدایی، لایق هم صحبتی با شاه نیست
عشق، اینجا بین آدم ها غریب افتاده است
پایمردی کن برادر! یوسفی در چاه نیست
بارمان را آب برد و تازه فهمیدیم که
در بساط خالی ما، آه حتی آه نیست
ریشه در خاکیم و دم از آسمان ها می زنیم
بت پرستانیم و مثل ما کسی گمراه نیست
تک سوار قصه ها، یک روز می آید ولی
جز خدا از پشت پرده، هیچ کس آگاه نیست
قشنگ بود. تو یکی از پستهام میذارمش ان شاءالله