ارزش

ارزش، همان حقیقتی است که برای آن زندگی می کنم...

ارزش

ارزش، همان حقیقتی است که برای آن زندگی می کنم...

قرآن مظلوم...

أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا[i]  

آیا در قرآن تدبّر نمى کنند؟ بلکه بر دل هاى آنان و هم مسلکانشان قفل هاى مخصوص دل ها قرار گرفته است.  

شاید همین توبیخ خداوند کافی باشد برای این­که به خود آییم و ببینیم چقدر با قرآن فاصله داریم که اگر غفلت کنیم، مورد شکایت پیامبر اعظم قرار می­گیریم، آن­گاه که به درگاه حضرت حق شکوِه می­کند:    

«یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا[ii]»  

پروردگارا، کافران و گنهکاران قوم من این قرآن را وانهادند.  

و چه کسی می­تواند ادعا کند که حق قرآن را ادا کرده است و روز محشر در مقابل رسول خدا شرمنده نیست...  



[i] سوره­ی محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم/24

[ii] سوره­ی فرقان/30

نقدی بر بهاییت

ما با «اسرائیل» و «بهائی ها» نظر مخالف داریم و تا روزی که مسئولین امر؛ دست از حمایت این دو طبقه برندارند؛ ما به مخالفت با آنها ادامه می دهیم[i] ...»

  امام خمینی رحمه الله علیه

به نظر می رسد که بهاییان در معرفی دین خود کمی مظلوم نمایی می کنند و حقایق را آن طور که هست بروز نمی دهند به گونه ای که گاه در ذهن مخاطب سوال می شود که چون این دین تفاوت چندانی با ادیان دیگر ندارد، پس چه فرقی است بین مسیحیت و بهاییت که در جمهوری اسلامی ایران یکی محترم است و دیگری محکوم؟

برای یافتن پاسخ، لازم است از متدینین به این دین چند سؤال بپرسیم. این سؤال ها همان نقدهایی هستند که ما بدون جواب خدمت مخاطبین عزیز ارائه می کنیم تا خود به قضاوت بنشینند:

اولاً بهاییان تاریخچه دقیقی از دین خود ارائه نکرده اند(لااقل تا کنون به دست ما نرسیده است) اما مسلمانان در منابع متعددی ریشه های آن را به خوبی معرفی نموده اند. به هر حال باید معلوم باشد که این دین از کجا شروع شده و چگونه رشد یافته است؟ ما ادعاهای زیادی را از زبان مسلمانان شنیده ایم؛ اگر آن ها را نمی پذیرند باید پاسخ مناسبی بدهند وگرنه طبیعی است که همگان این فرقه را «ضاله» قلمداد کنند. ای کاش مجال بود که تاریخ این دین را از نگاه مسلمین بیان کنیم و از بهاییان بخواهیم بدون مغلطه ما را قانع کنند!

ثانیاً همه پیامبران برای اثبات ادعای خود به پیغمبری مراحل معینی را طی نموده اند که مهمترین آن ها معجزه ایشان بوده است. در طول این تحقیقات –اگر چه نا چیز- ما در باره معجزه بهاءالله یا هر کس دیگری چیزی نشنیده ایم. سؤال این جاست که چه چیزی باعث شده پیروان این دین به آن بگروند و چه چیز حجت را بر ایشان تمام کرده است؟ آیا زیبایی های دین آن ها را جذب کرده یا معجزات خارق العاده رهبران؟

ثالثاً در وبسایت رسمی جامعه‌ی جهانی بهائی آمده است که بهائیان معتقدند که بهاءالله، بنیانگذار دین بـهائی (۱۸۱۷-۱۸۹۲)، جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم، موسی و بودا و زردشت و مسیح و محمد است. حال باید دید که آیا ادیان دیگر چنین چیزی را تأیید می کنند یا نه؟ مثلاً اگر چه اسلام مسیحیت امروز را منحرف شده می داند ولی اصل آن را می پذیرد و بالعکس نوید ظهور دینی مثل اسلام در تورات و انجیل وجود دارد. لازم است که بهاییان اثبات کنند که ردی از تأیید دینشان در کتب و ادیان پیشین بوده وگرنه این ادعا هم گزاف خواهد بود!

رابعاً به نظر می رسد که  بهاییت با سایر ادیان تفاوت اساسی داشته باشد. طبیعی است که اگر این دین هم مثل یهود و مسیحیت می بود، مبارزه با آن و تحریم کردن آن در جامعه اسلامی غیرعادی باشد اما اسناد نشان می دهد که این دین با سایر ادیان فرق دارد و غیر از تفاوت ماهوی آن – در جعلی و ضال بودن- در نوع فعالیت ها نیز، متمایز از دین های دیگر عمل کرده است. چنان چه خود معرفی کنندگان این دین و مظلوم نمایان آن قوانین جمهوری اسلامی را چنین تبیین می کنند:

«در جمهوری اسلامی ایران، دین بهائی، به عنوان یک دین ساختگی به شمار می‌رود. به طور مثال، در ضوابط عمومی پذیرش ثبت‌نام دوره‌های مجازی دانشگاه صنعتی اصفهان بند ۲، آمده‌است: «نداشتن عناد با نظام جمهوری اسلامی ایران. توضیح: مصادیق عناد شامل ...۴- تبلیغ ماتریالیسم و ادیان ساختگی...» این شرایط در سایت سازمان سنجش آموزش کشور نیز ذکر شده است. البته همانطور که دیده می‌شود تبلیغ بر خلاف قانون است و نه اعتقاد به یک موضوع خاص..»

در این متن دو نکته مهم نهفته است اول آن که خود بیان می دارند که دین آنها از نگاه مسلین «الهی» نیست و برعکس «ساختگی» است. و دوم آن که مسلمین بخاطر اعتقاد به این دین، آن ها را تحریم نکرده اند بلکه به خاطر فعالیت های تبلیغی شان چنین برخوردی با ایشان داشته اند. شاید همین جا بتوان فهمید که آنان،  آن گونه که خود را معرفی کرده اند نیستند بلکه شایعه های بین مردم صادق تر از بیان خودشان است. شاید آنان واقعاً مروج بی حجابی، ازدواج با محارم و خدا دانستن بنده ای گناهکار به نام میرزا حسین‌علی نوری هستند. شاید آنان مشغول منحرف کردن جوانان مسلمان ایرانی هستند و حضورشان در دانشگاه ها هم از این جهت مضر باشد. شاید...

خمینی کبیر، بهاییت را از همه بهتر شناخت. فرزانه مخلوقی که افتخارش عبودیت ذات باری تعالی بود، خوب می دانست که چه کسی به جنگ خدا آمده است.کسانی که دم از وحدانیت خدا می زنند و بهاء را دنباله رو عیسی و موسی و محمد می دانند، توسط امام خمینی به روشنی معرفی شده اند:

«یک گرفتاری بسیار بزرگی که خطر عظیم بنیان‌کن در پیش دارد، العیاذ بالله تعالی، قضیه نفوذ فرقه ضاله بهائیت است که در غالب تشکیلات، علی المحکی و المعروف، نفوذ دارند و روز به روز دامنه‌دارتر می‌شود و من نمی‌دانم عاقبت کار اینها به کجا ختم می‌شود و من احتمال می‌دهم آنها به همین زودی شروع به کار کند، به طور علن و با غفلت مسلمین ایجاد فتنه و خطر عظیم نمایند.»

«...آقا بترسید از اینها(بهائیان و عمال صهیونیسم)؛ یک جانورهائی اند اینها. در یک وزارتخانه موجود است . من انگشت رویش گذاشتم پیش یکی از وزرا. گفت اینطور نیست. بعد شاهد برایش فرستادم که با سند نوشته بود که این جوری (بهائی )است. الان هم موجود است و من اسم کثیفش را نمی برم. در وزارتخانه موجود است . در ارتش موجود است . خوب ؛ ای ارتش محترم ! توی دهن اینها بزن . تو مسلمانی . صاحب منصبان ارتش ؛ خوب بسیارشان مردم خوبی هستند[ii]...»



[i] صحیفه نور- ج1- ص77

[ii]  صحیفه نور –جلد 1- ص389