اگر خدا بهترین بندگانش را در میان مردم عادی قرار نداده بود، ما هم «زیباترین انتظار» را در شمارههای میانی نشریه نمیآوردیم تا به آداب و رسوم ژورنالیسم وفادار مانده باشیم، اما چه کنیم که سنتهای الهی از قوانین انسانی پیشی گرفتهاند و مهمتر از همه آن که مبارکترین شب سال بعد از شب قدر -یعنی نیمه شعبان- در قلب این ایام قرار گرفته است.
خدا رفتگان شما را بیامرزد، گذشتگان ما را هم، یادگاران انقلاب را نیز. اعجوبه هایی بودند این ستارگان صدر انقلاب، انگار از صد سال آیندهشان خبر داشتند. مثلاً همین شهید مطهری، همو که امام را در فقدان خود سوزاند، عجیب ابتکاراتی داشت، ظواهر را میشکافت و تا هفتاد بطن را وارسی میکرد و آنگاه، سره را از ناسره بیرون میکشید. مثل همین بحث انتظار، آن را به دو نوع «مخرب» و «سازنده» تقسیم میکند و هر یک را دقیقاً حلاجی مینماید: انتظار مخرب آن است که گوشهای بنشینی و منتظر فریادرس باشی؛ و انتظار سازنده، این است که به پاخیزی و تمام مقدمات حضور و ظهور را فراهم سازی؛ شاید به تعبیر امروزی بتوان گفت که اولی منتظر «آمدن» امام زمان است و دومی منتظر «رسیدن» به او.
اما این هم کاملاً امروزی نیست، زیرا جوان آرمانطلب امروز را اقناع نمیکند. کدامیک از شما انتظار مخرب را تصور میکند؟ هیچکس، کودکان هم میدانند که این انتظار یک دروغ بزرگ است، منتظر چیز دیگری هستیم؛« عدالت»؟! عدالت هم کافی نیست، خوب و لازم است اما کافی نیست؛ به فرض که در همه جا عدل و داد گسترش یافت، آیا دیگر ما آرام میشویم؟ هرگز! ما را هیچ چیز آرام نمیکند، انگار این دنیا برایمان تنگی میکند، نه این که ناشکری کنیم، نه؛ اما کوچک است دیگر! انگار که عقاب را در قفس مگس بیندازند!
ما دنبال زیایی محضیم، لذت بی نهایت، عشق بی پایان؛ اصلاً انگار تصورش هم در این دنیا محال است. مظروفی است که در ظرف این دنیا نمیگنجد. لذت محض گویا جز در آغوش بینهایت محض -خدای عز و جل- اتفاق نمیافتد. پس چقدر سخت است دوری او و چقدر مشتاقیم به زیارت او، و شاید همین جاست که غنچه انتظار میشکفد و گرد غم بر سینهها مینشیند و نای و نی را به فغان می آورد: بشنو از نی چون حکایت می کند، از جدایی ها شکایت می کند...
پس اگر دوری از خدا جزء ذات این دنیاست، انتظار هم جزء لاینفکّ آن است و همین است راز انتظار که از آدم تا خاتم و بعد از ایشان را نیز مبتلا کرده و شکوِه از آن را نمک زندگانی قرار داده؛ از گریه آدم علیه السلام تا مناجات های مهدی صاحب الزمان.
لیک خدا مهربانتر از آن است که بنده اش را دلخسته نگه دارد؛ او اگرچه زیبایی «الله» را در دنیا مخفی کرده است، اما از زیبایی «وجه الله» دریغ ننموده و آرامه جان را به ما هدیه داده است، اگر چشمانمان را باز کنیم...
آری، انتظار نه برای عدالت و نه برای راحتی دنیاست، انتظار گرد غم روی سینه هر آزاده ایست که غیر از خدا کسی را ندارد و غیر از خدا، کسی او را آرام نمیکند؛ و در دوری او «وجه الله» است که کمی از این بار غم را به دوش میکشد. انتظار زیباست همان طور که درد غم زیباست، انتظار زیباست همان طور که خدا زیباست و انتظار زیباست همان طور که وجه الله زیباست.
با این وجود ظهور وجه الله، پایان انتظار نیست همان طور که پایان زیبایی نیست و بل، تازه آغاز انتظار و آغاز زیبایی است چرا که تازه زیباییها شکوفا شده و عشق به آن حقیقت پاک، آغاز گردیده است.
خدایا! زیباترین ظهور را برسان تا در کنار زیباترین حضور، زیباترین انتظار را تجربه کنیم...
سلام
تحلیل مفیدی انجام داده اید. متاسفانه در ارتباط با ائمه تنها به شیوه توصیفی برخورد می کنیم از شجاعت ها و مظلومیت ها می گوییم ولی هرگز از نظر عملی راهکاری برای نسل سردرگم جوان ارائه نمی دهیم.
خداشما را توفیق دهاد.
سلام
متشکرم
اما من نسل جدید را بسیار هوشیار و نه سر دم گم می بینم به نظرم راه خود را می تواند ژیدا کند اگر بخواهد البته راهکار عملی هم خوب است ولی اگر توضیح بیشتری بفرمایید ممنون می شوم
به وبلاگ شما سر زدمُ جالب بود
سلام ممنون از حضور شما
وبلاگ خوبی داری و مطالب خوب و با ارزشی در آن قرار دادی
عید بر شما مبارک
امیدوارم که از منتطران واقعی باشیم
آیا با تبادل لینک موافقید؟
سلام
ممنون چون وبلاگ شما را ارزشی دیدم آن را لینک کردم و تا وقتی که به این ارزش ها وفادار باشید در کنارتان هستم
یا علی