ارزش

ارزش، همان حقیقتی است که برای آن زندگی می کنم...

ارزش

ارزش، همان حقیقتی است که برای آن زندگی می کنم...

مهدی نمی آید!

لطفاً تعارف را کنار بگذارید و «واقعاً» به این سؤال پاسخ دهید: در پرتاب سکه، احتمال رو یا پشت آمدن مساوی است، حال اگر یک سکه را هزار بار پرتاب کنیم و در هر هزار بار یک طرف -مثلاً طرف عدد- رو بیاید، در پرتاب هزار و یکم کدام طرف رو می­آید؟

هان! این­که گفتیم «واقعاً» پاسخ دهید، یعنی جوابتان «واقعیِ واقعی» باشد، نه یک­سری جملات نظری صرف مثل این­که «علم ریاضی حکم می­کند که در پرتاب هزار و یکم هم احتمال دو طرف برابر باشد!» نه آقا، این جواب­ها به درد ما نمی­خورد، به درد خودتان هم نمی­خورد؛ انگار بفرمایید تشنه­ای را که از دور سرابی می بیند و هرچه می­رود به آن نمی­رسد، آن وقت شما در گوشه­ای لمیده­اید و فرمایش می­فرمایید که احتمال رسیدن او به آب پنجاه-پنجاه است! این­که جواب نشد، با این نگاه­های آکادمیک، اگر آن تشنه را هلاک نکنید، قطعاً سر خود را به باد خواهید داد، چون فرد تشنه از عصبانیت خفه­تان می کند! خلاصه اگر به دنبال جواب واقعی باشید، می­بینید این­ها جواب نمی­شود.

حال تصور بفرمایید که به شما می گویند فلانی امسال از سفر می­آید، و نیاید. باز سال بعد هم همین را بگویند و نتیجه همان شود. یکی دو سال که هیچ، اگر هزار سال به همین منوال بگذرد، خداوکیلی احتمال آمدن آن فرد در سال هزار و یکم چقدر می­شود؟ (لطفاً «واقعی» پاسخ دهید!)

بر همین اساس اگر سال 1430 قمری را از 255، سال تولد امام عصر، به علاوه 5سال کودکی و 69سال غیبت صغری کم کنیم، با امسال 1104 سال می شود که قرار است مهدی ما بیاید... آیا باز هم می­گویید می­آید؟! دقیق­تر بگوییم، مگر شما نمی­گویید «شاید این جمعه بیاید، شاید...»، پس اگر 1104 را در تعداد جمعه­های هر سال –که منهای کبیسه­هایش تقریباً 52تاست- ضرب کنیم، می­شود 57408جمعه، حال احتمال ظهور در روز 57409، چقدر می­شود؟ از این هم دقیق­تر، مگر نه این که «عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ وَ انْتِظَارِ الْفَرَجِ[1]» و «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَج[2]»، پس هر روز باید منتظر ظهور بود، یعنی 57409ضرب در 7 که این می­شود...

چه کار می­کنی عزیز من؟! نویسنده­ای ملحد تمام عقاید تو را به بازی گرفته است و تو جوراب­هایت را در آورده­ای که با استفاده از انگشتان پاهایت، در ضرب کردن موفق­تر باشی؟! همین دیگر، همه چیز بازی شده است! مگر عقاید ما بازی «سودوکو» است که نشسته­اند و برای ما چرتکه می­اندازند؟ اصلاً به دیگران چه ربطی دارد احتمال ظهور مولای من؟ ببینم اگر یک کدام از این­ها فرزند عزیز خود را گم کند، احتمال پیدا شدنش را این­گونه محاسبه می کند و آن­گونه نتیجه می گیرد؛ یا این­که روز و شبش را فدای یافتن عزیزش می کند؟

...اما ما فرزندمان را گم نکرده­ایم، عزیزمان را هم  از دست نداده­ایم، ما از «پاره تنمان» دور افتاده­ایم، ابزار تنفس را از ما گرفته­اند و شما چگونه انتظار دارید که در کنارتان لم دهیم و همراهتان ضرب و تقسیم کنیم؟ فرمول­های ریاضی پیشکش خودتان؛ ضرب و تقسیم­هایتان هم فدای نظریه­های بی­ارزشتان؛ ما را فرمول های ریاضی خلق نکرده­اند که آن­ها بخواهند نجاتمان دهند. ما را نازنین خدایی آفریده است که لحظه ای ازمان چشم بر نمی­دارد، قوانین کودکانه شما هم دست او را نمی­بندد. خودش قانون می گذارد، خودش هم اجرا می کند؛ خودش موسی را از مادر دور می کند، خودش هم در کاخ دشمن او را به مادرش بر می­گرداند، خودش یوسف را از پدر می­گیرد، و خودش هم در تخت کنعانی آن دو را به هم می­رساند. خودش مهدی ما را از چشمان­مان پنهان می کند، و خودش هم... آری، و خودش هم مولا و معشوق­مان را باز می­گرداند. این است خدای ما! فرمول­های شما، منهای خدای ما ذره ای ارزش ندارد و اما اگر از جنس خدای ما شود، عجیب چیزی می­شود. فرمول­های بدون خدا، مهدی را از ما دور می کند تا آن­جا که إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً[3]؛ اما فرمول های خدایی ما، صاحبمان را از رگ گردن به ما نزدیک­تر می­دارد، انگار که او را در چند قدمی خود می­بینم؛ وَ نَراهُ قَرِیباً[4]. آیا باز هم می گویید مهدی نمی آید؟!

اللهم بلغ مولانا صاحب الزمان...



[1]  بحارالأنوار،ج50، ص317: بر تو باد صبر و انتظار فرج.

[2]  بحارالأنوار،ج50، ص317: برترین اعمال امت من انتظار فرج است.

[3]  مستدرک‏الوسائل، ج5، ص74(دعای عهد): آن ها (ظهور) را دور می بینند.

[4]  مستدرک‏الوسائل، ج5، ص74(دعای عهد): ما (ظهور) را نزدیک می بینیم.

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم و سعید و سروش یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:36 ب.ظ http://saghf.blogsky.com

سایت الف و اشتباهات احمدی نژاد

haker سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:11 ب.ظ http://www.haker1988.blogfa.com

doste aziz ye soal
kodom aghai morde ke aghayish reside be aghaye shoma
in az avalan badesh
aghaton yek ensane mesle hameye adamhaye dige
na emame na chizi
onam khata kare
khobe faghat 12 ta emaman agar jai nagofte bod ke 12 emaman shomaha emame 13 va 14 misakhtin
va toye ketabaye eslam miyavordineshon

ما هیچ وقت نگفتیم آقای ما معصومه، او شاگرد اهل بیته و افتخارش هم همینه. اما چیزی که شما بهش می گی خطا اشتباه خودتونه، اولا خیلی بی ادبانه برخورد می کنید، ثانیا استدلال هاتون از جنس فحشه که جواب تون رو باید هتاک هایی از جنس خودتون بدن. جالبه که ادعای ادب هم می کنید: ادب مرد به ز دولت اوست!
چیزی که ما می فهمیم اینه که اگر آقای موسوی با اخلاق برخورد می کرد و شکست رو می پذیرفت این حوادث اتفاق نمی افتاد و این همه خون به گردن خودش و طرفداراهاش نمی موند. البته نظر شما با ما فرق می کنه باید صبر کنید و ببینید اجنبی ها چی می گند تا همون رو برای ما تکرار بفرمایید. باز هم انتخاب با خودتان است البته آخرت را هم در نظر بگیرید!

شهاب چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:58 ب.ظ http://shahabadi.blogfa.com

تمثیل زیبایی بود. یک چیزی تو مایه های استدلال عقلی می زد.
یک پست جدید گذاشتم: "مردود شدن خواص!"

از متنت خوشم اومد گذاشتمش تو لینک های روزم

کاتب دوشنبه 25 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ب.ظ http://www.nava-e-ghalam.ir

اصلا آقا بیاید چه کند.
به جای اینکه خودم را بالا ببرم تا به او برسم ایستاده ام تا او بر من ظهور کند...

خدایا ما را به اماممان برسان...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد